HelenaHelena، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

نفس من

سرنوشت کودک من...

سلام و عرض تبریک به مناسبت میلاد با سعادت امام علی (ع) و تبریک به همه پدرای مهربون ، علی الخصوص پدر نازنین خودم ، پدر شوهر عزیزم و همسر مهربانم که برای اولین بار روز پدر رو با هم، در کنار هلنا   جشن گرفتیم...   دو سه روزی نتونستم از دخترم مطلب بنوسیم، بجاش امروز جبران کردم.   اولین خبر خوش این بود که از دیروز برای اولین بار شیر دادن به دخترم روتجربه کردم، (احساسی که خودم داشتم آنقدر زیبا بود که اصلا" قابل توصیف نیست و حتما"  همه مادرای عزیز میدونن که چی میخوام بگم)  هلنا  انگار مدتها بود که منتظر همچین لحظه ای باشه ، تا بغلش گرفتم بدون هیچ مجالی شروع کرد به شیرخ...
27 خرداد 1390

هلنا در آغوش مادر...

هلنا ، نفس زندگیم ، امشب  نیز یکی از زیباترین احساسات مادری با در آغوش گرفتنت، به من  دست داد و تو با آرامشی که در آغوشم داشتی ، آرامشی ابدی برایم هدیه کردی... چقدر مهربان بودی و چقدر دوست داشتنی،    خدایا خیلی خوشحالم  و ممنونم از این همه لطف و کرمت... ...
26 خرداد 1390

سلامتی هلنا در شب لیله الرغاىب

  امشب خداوند در یکی از بهترین شبهای های ماه رجب ، شبی که همه بهترین آرزوهارو دارن، بهترین و بزرگترین هدیه آسمونی رو به من و همسرم تقدیم کرد و کمک کرد تا هلنا جون خودش به تنهایی و حتی بدون اکسیژن کمکی نفس بکشه... وای خدایا چه لحظه شیرینی بود دیدن دخترم در سلامتی کامل... خدایا  از تو  ممنونیم و شکرگزار توییم تا همیشه... این هم اولین عکس هلنا خانم: ...
24 خرداد 1390

تقدیر مادر...

نوزاد اولین کسی است که معصومیتش را به تو هدیه می دهد،   تو اولین کسی هستی که گریه کودک را  صبوری میکنی ،   معصومیت و صبوری بدرقه راه توست ...   ...
24 خرداد 1390

امید به خدا

زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد یک امید از ته قلب به تو گوید که خدا هست هنوز ...
21 خرداد 1390

خبر خوش ...

سلام ، سلام به همه دوستای با محبت هلنا... توی این چند روز شنیدن خبر بهبودی حال دخترم کم کم داشت به یک رویا  تبدیل میشد، امید داشتم اما باور نمیکردم... امروز بعد از ظهر ساعت ٦:٣٠ همسرم بهترین خبر خوش دنیارو بهم داد  :    پریسا، دخترمون خوب شده،داره به تنهایی نفس میکشه ... باورم نمیشد، از خوشحالی فریاد کشیدم و اشک شوق ریختم... بالاخره هلنا خانم (نفس زندگیم) تحمل کرد و امروز تونست بدون نیاز به دستگاه، خودش نفس بکشه. وفتی به دیدنش رفتم انگار ساعتها بود که منتظره تا مادرش رو ببینه ، برای اولین بار بود که هر دوتا چشماشو با هم باز میکرد. خدایا چقدر معصوم و ناز شده بود. انشااله اگه همینطور بتونه تحمل...
18 خرداد 1390

استجابت دعا

خداوندا چشم در راه محبت تو بودم تا دل بیتابم را نوازش دهد، روح نا آرامم را تسکین دهد و دعای خیر دوستان را مستجاب کند... چه مهربان آرام میکنی دل مادری را که چشم در راه فرشته ایست تا با نگاهش روزهای پر دردش را فراموش کند... امروز خبری خوش از  هلنا  کمی احوالم رو بهتر کرده، دست به سوی آسمان بردم و شکر گذار یگانه مهربان هستی شدم. ا پزشک معالج هلنا خبر داد که وضعیت ریه و عفونت های ریوی دخترم بهتر شده و امید به عدم نیاز  دستگاه تنفس براش بیشتر شده. یعنی خدای بزرگ  در رحمتش رو به روی من و همسرم گشوده و دعای همه اقوام و دوستان رو داره مستجاب  میکنه. به امید روزی که فرشته...
16 خرداد 1390

راز و نیاز

امروز ٥ روزه که هلنای من بدنیا اومده ، از وقتی که اطرافیان در مورد وضعیتش مطلع شدن همه دست به دعا شدن و هر کس به هر شکلی که میتونه داره برای نفس من از خدا و همه معموصین طلب شفاعت میکنه. از پدر بزرگ و مامان بزرگ تا عمو، عمه، دایی، زد عمو، زن دایی، دوست، آشنا، همسایه و خلاصه همه کسایی که راجع به حال هلنا فهمیدن حتی دوستای وبلاگی دارن براش دعا میکنن، آحه نوزاد کوچولوی من با اون چهره معصوم و فرشته مانندش، برای همه عزیز شده و امیدوارم با بهتر شدنش برای همه شادی و خوشحالی بیاره... فرشته های خدا ازتون میخوام وقتی به زمین میایید برای هلنای من دعا کنید، وقتی پیش خدا هستید برای هلنای من از خدا شفاعت بخواهید... و شما دوستای هلنا ، برا...
15 خرداد 1390

بدون عنوان

مامانای مهربون واسه هلنای من خیلی دعا کنید دخترمون مشکل تنفسی پیدا کرده و نمیتونه نفس بکشه تورو خدا واسه دختر من دعا کنید بچم حالش خوب نیست .من یه کم بی طاقتم و مدام گریه می کنم.
13 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس من می باشد